به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در نشست معارفی که با حضور اولیاء و مربیان مدارس برگزار شد به تبیین راهکارهای اساسی کسب آرامش در پرتو نهج البلاغه پرداخت.
وی در ابتدا گفت: آرامش گمشده بشر امروز است و عصر امروز، عصر اضطراب تلقی می شود. آرامش یک حالت روانی خوشایند است که همراه با آن فرد از گذشته ناراحتی و از آینده نگرانی ندارد، آرامش حالت رکود نیست چون رکود یک حالت خنثی و ناخوشایند است. آرامش یک عدم حرکت و عدم دلهره ی خوشایند است،آرامش نقطه مقابل اضطراب است؛اضطراب به معنای حرکت و عدم سکون ناخوشایند است و همچنین یک بیماری روانی و بدنی،بر اثر یک ترس مبهم است.
مدرس نهج البلاغه در ادامه فرق ترس و اضطراب و استرس را بیان کرد و گفت: منبع ترس مشخص است، ولی منبع اضطراب مشخص نیست و نیز ترس مربوط به زمان حال است، ولی اضطراب مربوط به زمان آینده است.ترس عامل بیرونی دارد، اما اضطراب عامل درونی دارد و نکته آخر اینکه ما در مقابل ترس معمولا فعال هستیم، یعنی عملکردی برای رفع آن خطر بیرونی داریم، ولی در اضطراب منفعلیم و ناتوان می شویم. بنابراین اضطراب خیلی تهدید کننده تر از ترس است. استرس گاهی ملازم اضطراب است، یعنی استرس ها می توانند ناشی از اضطراب باشند یا خودشان باعث اضطراب شوند.
وی افزود:شخصیت، شیوه های تربیتی، تغذیه و باورها در اضطراب تاثیر دارند.
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت: علاوه بر دو سالی که مردم در اضطراب کرونا و مشکلات اقتصادی به سر بردند،اکنون در روزهای پایانی سال به سر می بریم و خیلی از والدین به علل مختلفی آرامش خود را از دست داده اند.
حجتالاسلام شکیبایی گفت: طبق وصیت نبی مکرم اسلام(ص)باید در تمام مسائل سراغ ثقلین برویم؛ یعنی قرآن کریم و احادیث نورانی اهلبیت(ع) و در این جلسه توفیق شد تا معارفی را از کتاب شریف نهجالبلاغه خدمت شما تقدیم کنیم.
مدرس نهج البلاغه افزود: از آن جا که عوامل روانی مستقیماً بر فعالیت سیستم ایمنی بدن تأثیر می گذارند, می توان با روانی سالم به جسمی سالم دست یافت.آرامش، کلید طلایی سلامت جسم و روح است لذا در ادامه به اساسی ترین راه های کسب آرامش از منظر نهج البلاغه خواهیم پرداخت.
١)داشتن هدف واقعی در زندگی
افرادی که نمی دانند برای چه زندگی می کنند و به دنبال هدف خاصی نبوده و زندگی پوچ و بی مفهومی دارند دچار تزلزل روحی می شوند. امیرالمؤمنین (ع)در خطبه ۶٣ بر معنادار بودن زندگی تاکید کرده و می فرمایند:«چون مردمی باشید که بر آنها بانگ زدند و بیدار شدند،و دانستند دنیا خانه جاویدان نیست و آن را با آخرت مبادله کردند.خدای سبحان شما را بیهوده نیافرید».
٢)یاد خدا
خداوند در قرآن کریم، انسان را خلیفه و جانشین خود معرفی مینماید، یعنی انسان کامل را انسانی میداند که بتواند تا آنجا پیش برود که بین او و خدایش، کسی فاصله نیندازد. بنابراین انسانی دارای آرامش است که اگر روانش گهگاهی دچار اختلال شود با یاد خدا و درک حضور او در زندگی اش و انجام فرامین الهی به ترمیم روان خویش اقدام نماید.
وی افزود: قرآن کریم می فرماید:دل با یاد خدا آرام می گیرد.حضرت علی (ع) در حکمت ١٣٨ نهج البلاغه می فرمایند: «و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء» امواج بلا و مشکلات و سختی ها را با دعا از خود دور کنید.
حجت الاسلام شکیبایی گفت: راز و نیاز علاوه بر این که غم و اندوه را زایل می کند،باعث اطمینان قلب و قدرت روحی می شود. کسی که خدا را بهتر بشناسد و تعهد او نسبت به دستورات خدا بیشتر باشد از سلامت روحی و روانی بیشتری برخوردار است.پس هر وقت انسان یادخدا را فراموش کرد،جهت خود را در نظام هستی گم کرده و وقتی بندگی و عبادت خدا را فراموش کرد،حتماً در مسیر بندگی و عبادت غیر خدا افتاده و از اینجاست که اضطراب و تشویشها به سراغش میآید.
٣)توکل
توکل به معنی واگذار کردن امور به خداوند در کنار کار و تلاش, وسیله ای جهت کسب آرامش روحی و سلامت روانی است. توجه به این مطلب لازم است که اگر آموزه های دینی به درستی شناخته و اجرا نشوند نه تنها تاثیر مثبت نداشته بلکه تاثیر منفی خواهد داشت. به عنوان مثال اگر توکل را به معنی واگذار کردن مطلق امور به خداوند بدانیم و معتقد باشیم خود انسان هیچ وظیفه ای ندارد؛این حالت توکل نیست؛ بلکه تن پروری و تن آسایی است، بنابراین همانطور که اشاره شد توکل باید همراه با کار و تلاش باشد. یعنی آن که انسان تلاش و کوشش خود را انجام دهد و به وظیفه خود عمل کند و پس از آن حصول نتیجه را به خدا واگذار نماید. مسلماً اگر این صفت در انسان باشد؛ آرامش روانی نیز در کنار آن ایجاد می شود؛ زیرا او می داند که باید سعی و تلاش خود را انجام دهد و در حصول نتیجه بر خدا توکل کند.
استاد حوزه افزود: اکثر نارسایی های روحی و روانی که بشر به آن مبتلا است در اثر اضطراب ها و نگرانی هایی است که او برای کسب نتیجه از اقدامات خود دارد. اما انسانی که بر خدا توکل کرده است می داند که نتیجه با اراده خداوند ایجاد می گردد و بنابراین از این جهت, روح و روان او دارای آرامش است. چنانکه امام خمینی نیز در جمله معروف خود می فرمایند: ما مامور به وظیفه ایم نه مامور به نتیجه.
این چنین است که حضرت امیر(ع)در نامه ٢٨می فرمایند : من اراده اصلاح به مقداری که در توان دارم نمودم و توفیق من تنها از ناحیه خداست و به او اعتماد می کنم و بسوی او روی انابت می آورم.
۵ و ۴) صله رحم و اظهار محبت به مومنان
اظهار محبت مسلمانان به یکدیگر و گردهمایی و اتحاد صفوف از یک سو، موجب رشد عاطفه و نوع دوستی در نفس و ترغیب انسان ها به ایثار و رعایت منافع مردم و به طور کلی، جامعه می شود و از سوی دیگر، موجبات تضعیف حالت های انفعالی نفرت و کینه توزی و انگیزه های ظلم و تجاوز و حب ذات و خودخواهی را فراهم می آورد; علت اصلی برخی از آسیب های روانی, سوءظن و بدگمانی، حسد و کینه توزی و یأس و ناامیدی ها است و همه این علل با برقراری روابط متقابل و محبت آمیز از بین رفته و روح و جان آدمی از ملال و اندوه و آسیب روانی نجات می یابد.
امیرالمؤمنین(ع)در نامه ۴٧می فرماید: با همسایگان خود خوش رفتاری کنید;چرا که آنان مورد توصیه و سفارش پیامبر شما هستند. پیامبر(ص)همواره نسبت به همسایگان سفارش می فرمود،تا آنجا که ما گمان بردیم به زودی سهمیه ای از ارث برای آنان مقرّر خواهد شد.
پژوهشگر حوزه و دانشگاه افزود: مجالست با خویشاوندان,امنیت روانی و مادی فرد را تأمین می کند و احساس نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن را تأمین می نماید. امام پرهیزکاران فرمودند: «ایّها الناسُ، اِنّه لایستغنی الرجل و ان کان ذا مال عن عترته (عشیرته)،....»;ای مردم!انسان هر قدر هم ثروتمند باشد،از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب و ناراحتی او را می زدایند; و در هنگام مصیبت ها نسبت به او، پرعاطفه ترین مردم می باشند.
استاد حوزه ادامه داد: از سوی دیگر صله رحم موجب سلامت جسمانی و در نتیجه، طول عمر می شود. حضرت امیر(ع)در خطبه ١١٠نهج البلاغه میفرمایند ارتباط با خویشاوندان مرگ را به تاخیر میاندازد و عمر را طولانی میکند.
۶) دل نبستن به دنیا و پرهیز از تکلف در زندگی
استاد نهج البلاغه گفت: یکی از راه های کسب آرامش و رسیدن به سلامت جسمی و روحی دل نسپردن به این دنیای فانی است امیرمومنان(ع)در حکمت ٣۶٧ فرمود ای مردم زندگی دنیا گیاه خشک شده و درهم کوبیده است که تولید وبا میکند.بنابراین از چراگاه آن دوری جویید؛زیرا دل کندن از آن راحتتر است از اینکه در آن اقامت کنید و در آن آرامش یابید.روزی اندک آن پاکیزهتر از ثروت زیاد و جمع شده آن است.کسی که ثروت دنیا را جمع میکند گرفتار فقر و نداری میشود و کسی که از دنیا احساس بینیازی میکند به آسایش میرسد؛ و هر که مقهور زینت و زیبایی دنیا شود از دیدن واقعیتها کور و نابینا میگردد؛و آن که حرص شدید به دنیا را شعار خویش قرار دهد،دنیا دلش را از غم و غصّه پُر می کندو آن غم و غصّهها همواره در مرکز اصلی قلبش در انقلاب و اضطراب است،گرفتار فکری است که او را سرگرم میکند و فکری که او را اندوهناک میسازد و این ادامه دارد تا آنجایی که راه نفس کشیدن او گرفته شود و در خانه قبر جای گیرد،این در حالی است که رگهایش بریده شده و فانی شدنش برای پروردگار آسان و وارد کردن او در قبر برای برادران و دوستانش نیز آسان است. آری مرد مؤمن به دنیا با دیده عبرت نگاه میکند.
حجتالاسلام شکیبایی در پایان گفت: انسانی که دارای معنویت است و بر قدرت پروردگار و حکمت او تکیه زده است، به آسانی دشواریها،عوامل اندوه، نگرانی و اضطراب را کنترل می کند و در نتیجه از روح و جسمی سالم تر برخوردار است.